در اوضاع و احوال، دبیر حرفه و فن که تا حالا مثل خرس خواب بود یهو مثل پلنگ از پشت میزش پرید بیرون و صاف اومد سرمیز اینها یه نگاه تاسف بار کرد به صاحب مجله و با چشمهاش اشاره کرد که بده. پسره هم خیلی آروم بدون کوچکترین حرفی مجله رو بست تحویل دبیر داد. ما همه اندوهگین و ترسیده شاهد این تراژدی بودیم.

Comments