همیشه میرفتم پیش حافظ، هی میگفت:
‏-هیچ راهی نیست، کان را نیست پایان، غم مخور-

‏دیدم داره بازیم میده و محافظه کاری میکنه،

‏دست به دامان حضرت سعدی شدم،

‏ختم کلام رو صریح گفت:

‏-تا میل نباشد به وصال از طرف دوست
‏سودی نکند حرص و تمنا که تو داری-

Comments