Profile avatar
aalbertin.bsky.social
همون گرگ بیزاری که از خیال‌بافی دل برید
34 posts 22 followers 23 following
Getting Started
Active Commenter
Posts 6 Comments 29

یهو متوجه می‌شم که چه غمی کرختم کرده و این‌که آینده چقدر می‌تونه غم‌انگیز و پر از حسرت باشه.

submitted 2 days ago • 3 comments

خبر کشته شدن اون بچه‌ی دانشجو تو خفت‌گیری همین‌جور داره از گلو می‌خراشه می‌ره پایین.

submitted 15 days ago • 1 comment

یک چیزی سنگین‌تر از غم، ته‌نشین‌شده‌تر از اندوه، خراش‌دهنده‌تر، پر زورتر، مثل تاریکی خالی، چیزی که نمی‌شه تراشیدش و اون طرف رو دید، آب نمی‌شه، یک سد سیاه بزرگ، اون‌چه که در جریانه تو این ماه‌ها، شاید زمان فقط اون‌قدر غبار روش بنشونه که نتونبم بشناسیمش. هست، هست، هست و کاری از کسی برنمیاد.

submitted 15 days ago • 3 comments

کنار ما باش که محزون به انتظار بهاریم...

submitted 25 days ago • 0 comments

در اندرون من خسته‌دل ندانم کیست که من خموشم و اون در فغان و در غوغاست

submitted 31 days ago • 0 comments

تازه می‌فهمم چقدر چشمام اذیت می‌شد از اون همه تبلیغات توییتر.

submitted 33 days ago • 0 comments