Profile avatar
armin1370.bsky.social
تریدر بودم، خواستم ارزش‌گذار شم همین وسط موندگار شدم.
252 posts 103 followers 49 following
Prolific Poster

صدای برف فرق داره، بیدار می‌شی هم حتی می‌فهمی امروز یه چیزی با بقیه روزا فرق داره.

به نظرم هر چقدر هم پشتکار داشته باشی تهش چقدر این راه یه طرفه بری؟ خسته می‌شی دیگه.

باید پاشم برم سازمان بورس تا بوق سگ امروز، واقعا تا بوق سگ.

واقعا ترکیب موز و شکلات صبحونه رو با قهوه لیوانی می‌تونم تا ابد به عنوان صبحونه روزانه ادامه بدم.

هر چی اصرار می‌کنم بریم سمت درستش، همون‌قدر اصرار داره به نرفتنش.

هر وقت لازمت دارم بورس ویو، قطعی.

رسیدم گفت خوبی؟ گفتم حس می‌کنم سی‌درصد این بار رو گذاشتم زمین.

این هوا و این مه و این نم بارون غم زده.

چرا سر صبحی این‌قدر شلوغ بود پمپ بنزین؟

بهترین استفاده‌ای که می‌شد از قطعی برق کرد، آخر شبی همین بود.

صبح شد و هنوز خوابم نبرده

خدایا چقدر من از دست این ناراحتم.

دوست دارم بهش بگم چطور هر کاری می‌کنی این‌قدر غلطه؟

آب که از سر گذشت، چه 60 هزار تومن، چه نود هزار تومن.

تمام دیشب تو خوابم دنبال یه تغییر بودم، یه تغییری که این وضعیت و وابستگی رو تموم کنه.

نشسته بودیم حرف می زدیم، اون از اشتباهاش می گفت تو این ده دوازده سال، منم از اشتباهام می گفتم تو این ده دوازده سال. بعد داشتیم فکر می کردیم اگه همین روند رو بخوایم ادامه بدیم مگه چقدر مونده از این عمر و زندگی؟

این‌که تو بتونی در هر دو راهی مسیر اشتباه رو بری واقعا توانمندی ایه که هر کسی نداره.

حس می‌کنم روحم آزرده‌اس.

به نظرم گذاشتن هدفون و تو سکوت دفتر کار کردن بهترین راه مقابله با سیاهیه، البته که خرید درمانی خروس خون صبح هم بی تاثیر نیست.

داشتم فکر می‌کردم بهش مسیج بدم، دیدم مسیج بدم چی بگم، اون بدتر از همه.

خوبیش اینه هر بار می‌بینی کمتر جاش درد می‌گیره، بدیش هم اینه که کمتر جاش درد می‌گیره چون دیگه اون‌قدر مهم نیست.

اسم تهران به بزرگی در رفته، این‌قدر اتفاقی و گذرا آشنا می‌بینی که شاید تو یه شهر کوچیک با این تکرار برات پیش نیاد.

کمرم به صورت پارت‌تایم به ارائه خدماتش مشغوله، هر یک روزی که اذیت نکنه، فرداش تلافی می‌کنه.

از صبح سه بار خون‌دماغ شدم، همینجوری بی‌دلیل، الکی.

ده دقیقه راه رو یک ساعت و ربع اومدم، همراه با پیش‌زمینه غُر آقای راننده تپسی.

به نظرم همیشه موقع تهدید کردن باید قبلش آدم دقت کنه ببینه اصلا چیزی برای تهدید داره؟

این مه خروجی شیخ فضل الله جنوب به حکیم غرب رو هم خیلی دوست دارم تو زمستون، خیلی لندنه.

کاش می‌شد بفهمم وقتی بارها تاکید می‌کنم نمی‌خوام شنونده این مورد باشم چرا این‌قدر اصرار هست که برام بگیش.

هر ضرب‌المثلی رو که قدیمی‌های بازار می‌گن اصلا نباید راجبش فکر کنی، چشمتو ببند گوش کن. دیر یا زود سرت میاد.

یه موقع‌هایی حس می‌کنم این میزان از انرژی رو شاید هر جای دیگه گذاشته بودم خروجی بهتری رو داشتم، یه موقع‌هایی هم می‌گم تو کاری رو کردی که خودت دوست داشتی پس چرا هی دنبال مقصری.

کاش می‌شد رو پیشونیم بنویسم من امروز برای فروپاشی به یک مو بندم، لطفا از هر تعاملی با من بپرهیزید، حالم خوب نیست.

برا خودت نشستی تو اتاق زغوغای جهان فارغ، یهو میای بیرون می‌بینی همه‌چی زیر و رو شده.

بیش از پنجاه سال دیکتاتوری تو ده روز به تاریخ پیوست.

گفتم مدارس تعطیله، ساعت کار کارمندها هم شناوره امروز حتما ترافیک کمتره، منم که چندجا کار دارم ولش کن با ماشین می‌رم دیگه. اومدم دیدم شلوغ‌تره! خراب شی تهران که هیچیت سر جاش نیست.

لعنت بهت دوست عزیز، لعنت بهت پسر.

واقعا آخرین فیلمی که آخرش از دیدنش خوشحال باشم رو یادم نمیاد.

عمیقا معتقدم ضعف آدم‌ها به چشم نمیاد تا جایی که خودشون سعی ‌می‌کنن چیزی که نیستن رو بگن هستن.

اسیر شدیم

برم چک بزنم بگم درست بگو چته؟

موندم دورکار، اون یک حالتم دیگه درد می‌گیره.

خدارو شکر کمرم بهتر شد و از این‌که در یک حالت درد بگیره، الان رسیده به مرحله فقط در یک حالت درد نمی‌گیره.

هر کاری رو می‌سپارم یکی، بعدش باید دو برابرش وقت بذارم خودم انجامش بدم، یه بار خراب کاریش رو درست کنم، یه بار خود کار رو.

Same Here Darling, Same Here!

با صف پمپ بنزین شروع کردم روز رو

هر بار، هر بار، هر بار به این نتیجه می‌رسم که اشتباه از خودمه، همیشه اشتباه از خودمه که این‌قدر حساب می‌کنم رو کسی و چیزی.

بعد این همه سال به نظرم هنوزم کاشته‌های دل‌پیرو یه کیفیت دیگه‌ای داره.

خسته‌ام رئیس

یهو یادم میاد، اون‌روز، اون پیام‌هاش ...

چون ما معتقدیم ۲+۲ می‌شود ۵، چون ما از تمام انسان‌های کره زمین بیشتر می‌دانیم.

والا الان باز باید برم بگم، چی بگم خب.