Profile avatar
hazelnute259.bsky.social
Cinderella is dead now
268 posts 153 followers 56 following
Regular Contributor
Active Commenter

بی حساب اسرارمو هی داد زدم بی دلیل احساسمو فریاد زدم حیف از اون روزا که من به فاک زدم

باب دلمی، بس که تورو خوب کشیدن باب دلمی، بس که دل انگیز نگاهت

و سال فاکینگ ۲۰۲۴ هم شروع شد Hang it there

ببینید کی امشب تابوکی و رامن داره🥰🥰🥰 من من🤭🤭🤭

بسختی دارم این بدن رو میکشم و پیش میرم حقیقتا خسته ام خیلی زیاد خسته ام

Band aids don't fix bullet holes You say sorry just for show If you live like that, you live with ghosts

آن پاسخ‌های بی‌رحمانه را فراموش نکن؛ به یادشان بیاور تا دلتنگ نشوی.

Cross my heart and hope to die Welcome to my darkside

حتی خیالشم قشنگه

تر و خشکی که باهم میسوزن

و معجزه ی تراپی

بابا بزرگ شین دیگه گیر یه مشت بچه ی بزرگ نما افتادیم

دوستان، چاه‌کن همیشه ته چاهه

اگه این مرد فیلم کره ای میدید، وقتی بهش میگفتم بیا خونه مون رامن بخور😌🤤 خودش دستش میومد🙄🤔

What you know about rollin' down in the deep? When your brain goes numb, you can call that mental freeze When these people talk too much, put that shit in slow motion

داشتم یه مطلب جالب در مورد «دوست» می‌خوندم. نوشته بود، زمانی به یه آدم بگین دوست، که مطمین باشین سر این کلمه توافق داریم! ما معمولا از آدمایی ضربه می‌خوریم که فکر می‌کنیم دوستمون هستند! یاد سه تا ترومای مهم زندگیم افتادم! توی همشون: من فکر می‌کردم دوستمه!

ما از این تابستون جز بارون و هوای شرجی، زیاد چیز خاصی ندیدیم

مامانم یه حرف قشنگی می‌زد آدما نسبت به محیط‌شون، دنیاشون هم کوچیک‌تر میشه همیشه میگفت خودت رو با ماهی های تو اقیانوس مقایسه کن و نه رودخونه میدونم این تفکر ناشی از کمالگراییه اما تمام تلاشمو میکنم از این محیط کاری کوچیک با خوبی و با کوله باری از تجربه رها شم

کاش این دو تا دختر همسایه ی راست و چپم بودن دیگه زندگیم خیلی به کامم میشد داداشمم همسایه ی رو به رویی مثل بانو هایده که تو اون فیلم سیزده بدر میشدم کیفم کوووووک بود

سر بچرخونی، مسیر رو به روت رو باختی

و در آخر مسیر، تویی آن نجات دهنده

دستم را بگیر ‏و آن‌گونه دوستم داشته باش ‏که انگار نفس توام. ‏اگر در سینه‌ات نباشم ‏خواهی مُرد.» ‏- جمال ثریا؛ فارسیِ سیامک تقی‌زاده.

I'm drunk in the back of the car And I cried like a baby coming home from the bar Said, "I'm fine, " but it wasn't true I don't wanna keep secrets just to keep you

عجب فیلم‌ی بود

یادم میاد تو اون روزای سیاهم ، یه کار خوب برای خودم می کردم و هر روز میرفتم پیاده روی از فردا پلن همینه حتی اگه سنگ از آسمون بیاد من خودم مسئول سلامتی روان خودمم

می تونم هر لحظه اینو برای پسرم بخونم If only you saw what I can see You'll understand why I want you so desperately Right now I'm lookin' at you, and I can't believe

حدود یه سال و شاید یکم بیشتره که از آخرین حلقه ی رابطه های سمی خودمو رها کردم و زندگی چقدر بعدش لذت بخش شد هیچوقت حسرت رابطه های تموم شده ام رو دیگه نمی خورم آه داشتن روان یکم سالم چقدر قشنگه