Profile avatar
mehrnazz.bsky.social
Web developer
148 posts 126 followers 49 following
Regular Contributor
Active Commenter

اگه براتون مهمه من برگشتم

و با همین جسارت 💩 در آن رابطه

تا میاد یه ذره حالم رو به راه بشه، سر راهم سبز می‌شه. دعا کنین دیگه نبینمش 🤦🏻‍♀️

فضا خیلی عشقولانه ست و خدافظ 👩🏻‍🦯

حافظه‌ی تاریخی؟ متاسفانه خیلی زود یادمون میره

تو همه شبکه های اجتماعی هستم، ولی همه جا مثل یه غریبه ام. هر جا میرسم یه عده دارن با هم خوش و بش می‌کنن و منم روم نمیشه خودمو بندازم وسط، از بچگی همین طور بودم.

کاش زودتر ویزام بیاد و برم، که دیگه نه ببینمش نه باهاش کار کنم

زندگی برای بعضی ها روزهای سیاه میان روزهای سفیده و برای بعضی ها روزهای سفید میان روزهای سیاه. #منگی

اینجا مثل اون مهمون گوشه گیرم که یه گوشه وایمیسته حرف بقیه رو‌گوش میده

خسته شدی؟! اگر کس دیگری به جای تو بود مدت‌ها پیش مرده بود. تو می‌گویی مرگ انسان را وادار به سازش می‌کند. فکر می‌کنی زندگی این کار را نمی کند؟! رودین_ایوان تورگینف

کائنات قطعا کرم داره😭 کی شب تولدم بهم تو دیتینگ اپ کوفتی پیام داده باشه خوبه؟ کراش دوران راهنمایی بلکم دبستانم. شده بود یه مرد ۴۵ ساله، بعد کلی مخ زنی فلان و بیسار ، اینم تو زرد از آب دراومد. خب چرا حتی به احساس کودکی من هم تجاوز می‌کنی کائنات نامرد. باشه من اعتراف می‌کنم همه عنن ولم کن.😞

کوتاه بشه دستی که این لبخند و شور و زندگی رو از تو و همه بچه ها گرفت . چیزی از ذهنمون پاک نمیشه . اون صحنه و صدای تو موبایلت برای همیشه حک شد 🩵 ما ادامه داریم ...✌️ «غزاله چلابی» ۳۰ شهریور ۱۴۰۱

چه انسان های با ارزشی که هیچکس ازشون تعریف نکرد، هیچ اسپاتلایتی نشونه شون نرفت و هیچ نامی ازشون در تاریخ نموند.

پست های زن، زندگی، آزادیشون رو پاک می‌کنه، با کلاه کابویی عکس می‌ندازه و کتاب از سفر ماجراجویانه شون به افغانستان می‌نویسه. و در انتشارات علیه السلامی چون اطراف چاپ می‌کنه، و استوری از فروش کتاب کنار خیابون، با موهای ژولیده و شال دور گردن، هیپی وار. در نظرم سراسر چرک.

خدایا به آدما اندازه قیافه شون شعور بده تا اذیت نشیم 🤲🏻

از اون بازه های سیاه زمانیه که همه باهام بدن 😔

کلا به غیر از ایشون چندین نفر دیگه هم بودن، بوده من فالو بکم کردم لایکش هم کردم، یه ماه نبودم آنفالوم کرده. کلا بی قراری خاصی در این فضا موج می‌زنه، انقدر نپرین از این ابر به اون ابر

نظر نامحبوب فوق‌العاده شخصی: فحش مخصوصا جنسی به عنوان شوخی نه تنها جذاب نیست که آدم‌ها رو از چشمم می‌ندازه!

دیروز بعد دیدن مگه یه عمر چند تا بهاره؟ توییت کردم چیکار کنیم بهزاد عمرانی دیگه نخونه؟ گویا حضرت آقا صلاح دونستن با اکانت پرایوت جواب منو بدن و طرفدارانشون با سینه ها چاک چاک بریزن زیر پست من. البته خب من سه-چار تا کامنت بیشتر ندیدم :)

صبحی خواب دیدم رامبد جوان با ده بیست تا نوجوون پسر تو یه قهوه خونه ای چیزی نشستن، تصویر سیاه سفید بود و داشت از تلویزیون پخش می‌شد. تو خوابم گفتم ااا این که بازم برگشت.

اصلاح می‌کنم آش آبغوره

همساده مهربان آش سماق آورده بود، جاتون خالی😋

واقعا وضعیت حقارت آوریه، دارن هر روز بیشتر می‌زنن تو سرمون و ما هیچی نمی‌گیم، دارن با اردنگی پرتمون می‌کنن بیرون. نمی‌خوام اینجوری برم، نمی‌خوام این عوضیا کِل بکشن😓

در این روزگار وانفسا حتی تب کند هم زود عرق می‌کنه😪

شما که مسلمونی، یزید زمانه ات را شناختی؟

نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

هر روز که اخبار پارس کردن و دندون نشون دادن این سگای هار رو می‌بینم می‌خوام برم تو خیابون جیغ بزنم، پس چی شد اون شش ماه؟ خواب بود؟ پس اونایی که مردن چرا زنده نشدن؟

سفر کوتاه بود و استانبول در من جا مانده 🥲 ‏البته شاید همین خوبه، که قبل از اینکه از چیزی سیر بشی ازش دل بکنی ‏اینجوری همیشه یه خاطره خوب و یه حس خواستن برات می‌مونه.