Profile avatar
nrezwanian.bsky.social
شربتی داری که‌ پنهانی به نومیدان ‌دهی؟
5,322 posts 306 followers 126 following
Regular Contributor
Active Commenter

🦏 تو همان صبح عزیزی و دلیل نفسی که اگر باز نیایی به تنم جانی نیست...

🦏 مهر تو را دل حزین، بافته بر قماشِ جان ‏رشته به رشته، نخ به نخ، تار به تار، پو به پو..

🦏 من و عشق و دل دیوانه، بساطی داریم.. عقل، هی فلسفه می‌بافد و ما می‌خندیم.. وحشی بافقی

🦏 در کف دهر است سوهان مکافات عمل پیش از آن وقتی که هموارت کند، هموار باش!

🦏 گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری.. عالیجناب سعدی

🦏 مرا و‌ یاد تو را؛ لحظه‌لحظه دیداری‌ست..

🦏 کام‌ِ ما را خبر از چاشنیِ مرهم نیست لبِ زخمیم که از بخیه به‌هم آمده‌ایم..

🦏 ز سنگ تفرقه‌ی روزگار بی‌خبرند جماعتی که‌ دلیرند در جدایی هم.. صائب تبریزی

🦏 عشق، رنج‌ مهربانی‌ داشتن‌ زخمِ‌ درك‌ِ آسمانی‌ داشتن..‌ عشق‌ يعني‌ گل‌ به‌جای‌ خار باش‌؛ پل‌ به‌جای اين‌‌همه‌ ديوار باش!

🦏 عشق‌ يعني‌ روح‌ را آراستن‌ بی‌شمار افتادن‌ و برخاستن‌..

🦏 در خزانی‌ برگ‌ريز و زرد و سخت‌ عشق، تاب‌ آخرين‌ برگ‌ درخت..‌

🦏 عشق‌ يعنی‌ دشتِ‌ گلكاری‌‌شده‌ در كويری چشمه‌ای جاری‌شده..‌ يك‌ شقايق‌ در ميان‌ دشت‌ خار باورِ امكانِ ‌ با يك‌ گل‌ بهار!

🦏 عشق یعنی خواندن از چشمان او حرف‌های دل بدون گفت و گو! عشق‌ يعنی مستی‌ از چشمان او بی لب‌ و بی جرعه، بی‌ می، بی سبو!

🦏 ای كه‌ می‌پرسی نشان‌ عشق‌ چيست‌ عشق،‌ چيزی جز ظهور مهر نيست‌! عشق‌ يعنی مهر بی اما، اگر عشق‌ يعنی رفتن‌ با پای سر..

🦏 تو دل با خویشتن داری، چه دانی حال شیدایی..

🦏 چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد چه‌ نِکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد..

🦏 چرا به جان‌ نرسانَد؟ چرا به خون نکشد؟ غریب یافته از بی‌کسی وطن ما را.. سالک قزوینی

🦏 خوشا جانی کز انفاس خوشش جانی بیاساید.. سلمان ساووجی

🦏 ما را که غرقه‌ایم، ندانی چه حالت است.. عالیجناب سعدی

🦏 چو آید رقص و دزدد ساق و گردد دور؛ نشناسم ترنج از شست و شست از دست و دست از پا و پا از سر.. جیحون یزدی

🦏 امید وصال تو مرا عمر بیفزود خود وصل چه‌چیز است، که امید چنین‌ است؟ سنایی

🦏 حضور خاطر اگر هست، در شکیبایی‌ست دلی که صبر ندارد، همیشه در سفر است! صائب تبریزی

🦏 به دوری تو مگر می‌توان شکیبا شد؟

🦏 تا ابد ما مستِ آن پیمانه‌ایم..

🦏 اگر به زلف سیاه تو‌ دست ما نرسد گناهِ بختِ پریشان و‌ دستِ کوته ماست..

🦏 دلی که نغمه‌ی ناقوسِ معبدِ تو را بشنید چو‌ کودکان، ز پیِ بانگِ هر جرس نرود..

🦏 ور میان جان و جانان ماجرایی رفت، رفت!

🦏 با دل گفتم ز دیگران بیش مباش رو مرهم ریش باش چون نیش مباش خواهی که ز هیچکس به تو بد نرسد بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش! حضرت مولانا

🦏 گر عارف حق‌بینی چشم از همه برهم زن چون دل به یکی دادی آتش به دو عالم زن! هم چشمِ تماشا را بر روی نکو‌ بگشا هم دستِ تمنا را بر گیسوی پُرخم زن..!