Profile avatar
salvator.bsky.social
248 posts 178 followers 95 following
Regular Contributor
Active Commenter
Posts 22 Comments 28

اون که دیوونم کرد، لایق جنون نبود. همه‌چی دروغ بود همه‌چی نقاب بود

submitted 40 days ago • 1 comment

پشت فرمون «هنوزم» تتلو گوش میدادم، دیدم ناخوداگاه همش دارم به خاطر رفتنت زیر لب میگم چرا چرا چرا...

submitted 42 days ago • 0 comments

کاش ۱۲ سالم بود با عقل الانم

submitted 42 days ago • 0 comments

منو اذیت میکنی؟ اگه به تراپیستم نگفتم...

submitted 42 days ago • 0 comments

یه پسری توی کتابخونه باهاش سلام علیک دارم، پرچم نروژ گذاشته روی صفحه لپ‌تاپش؛ مثل چی درس میخونه؛ به منم انگیزه میده، منم دلم خواست برم نروژ.

submitted 42 days ago • 2 comments

یکساعت پیش تصمیم گرفتم دیگه اینقدر قهوه نخورم، و پولامو ذخیره کنم؛ الان دارم از توی کافه میخونمتون.

submitted 42 days ago • 0 comments

حتی غمگین بودن به خاطر نداشتنت رو دوست دارم، گریه کردن به خاطر از دست دادنت رو دوست دارم. هیچی و هیشکی نمیتونه جایگزین تو بشه. تمام روز خودمو با کارای مختلف مشغول میکنم ولی فکرم دوباره پیشت برمیگرده.

submitted 44 days ago • 0 comments

هوا خوب بود پنجره رو کمی دادن پایین باد خنک میومد چاووشی میخوند «گذاشتی راحت ازت جدا شه دلم..» داشتم بهت فکر میکردم. سرچهارراه گل نرگس میفروختن توی خیالاتم برات گل خریدم و برات اوردم.

submitted 49 days ago • 0 comments

شما هم شده دلتون یه خوراکی بخواد ولی ندونید دقیقا چی؟

submitted 49 days ago • 2 comments

کجا گمت کردم؟ چطور از دستت دادم؟

submitted 50 days ago • 0 comments

من یه بچه‌ی شیطون توی کوچه‌ها بودم،عشق تو بزرگم کرد عشق تو هلاکم کرد

submitted 50 days ago • 0 comments

ماشینمو بردم کارواش دسته گلش کردم. کاش میشد ببرمش توی اتاقم تا تمیز بمونه🥲

submitted 50 days ago • 1 comment

برای غروبی که از سرکار برمیگردی، چای آماده میکنی و حس‌میکنی تنهاترین آدم کره زمین هستی open.spotify.com/track/2mlNgA...

submitted 50 days ago • 0 comments

کاش میشد امشب پاریس می‌بودیم شام استیک و سیب‌زمینی میخوردیم بعدش ارکست سمفونیک میرفتیم و adagio for strings نواخته میشد.

submitted 51 days ago • 0 comments

کاش میشد الان باهات قدم بزنم حرف بزنیم چای بخوریم

submitted 51 days ago • 0 comments

درود ابدی بر روزهای تعطیل و زیاد توی تخت موندن و فیلم دیدن.

submitted 52 days ago • 0 comments

یاد چشم تو میوفتم جگرم میسوزه، یاد چشم تو میوفتم نفسم میگیره

submitted 53 days ago • 0 comments

آخ چرا دل به جگر گوشه‌ی مردم بستم؟

submitted 53 days ago • 0 comments

از اول صبح ترکیبی از این دوتام: ☹️😡

submitted 53 days ago • 1 comment

به نظرتون این هفه زیاد طول نکشید؟ الان باید چهارشنبه می‌بود

submitted 54 days ago • 0 comments

بالاخره به تختم عزیزم رسیدم؛ دنیای بیرون از تخت رو نمیخوام. دنیای بیرون از تخت همش دردسره.

submitted 55 days ago • 0 comments

الان دیگه از من دوری خیالت راحته؟ همه‌چی وفق مرادته؟ اگه اینجوری حالت بهتره، من راضی‌ام .

submitted 55 days ago • 0 comments