حالا نه خیلی بزرگ ها، در حد رد انگشتی از من و از اینکه این همه دهن سرویسیِ بودنم یه رد هرچند کمرنگی داشته باشه تو این جهان. حتی حتی در حد یه مقاله خوب یا یه کار خوبی که برای یه کسی یا کسانی کردم. در این حد برام جالبه که یهو تو این جهان کامل نیست و نابود نشم.
نه خوبی و بدی به اون منظور نه. ولی به نظرم اینطوری بودنش از قوی بودن یه چیزی اون توی شماها میاد. حالا برا هرکی یجور. من خودم فکر کنم وابستگیم خیلی زیاده. این شاید از اون باشه.
Comments
وگرنه فکر می کنم تو این دنیای سیاه و آلوده
بیهوده زندگی کردم
دوست دارم حتی کوچک رنگ سفید بزنم و برم ...
من واقعن واقعن دلم میخواد معلوم باشه نیستم. یه چیزی باشه آدما باهاش یاد من بیفتن. فکرشو میکنم که قراره تموم شم، خیلی اذیت میشم. حالا همین الانشم به هیچی هیچکس نیستما. ولی خب هرکی یه خلیتی داره دیگه.
https://youtu.be/oysJGsTTeHU?feature=shared
با این فکرها زندگی و «بودن» رو برای خودت سخت نکن ☺️
بعد من خودمو پاره میکنم یه چی ازم بمونه. چقدر عجیبیم همه.
پیمانه چو پر شود چه بغداد و چه بلخ
کاش میتونستم یه چیزی بسازم مثل ماشین ظرفشویی.
هر روز به سازندهاش درود میفرستم.