Profile avatar
chissttaa.bsky.social
179 posts 172 followers 46 following
Regular Contributor
Conversation Starter

عادلانه نیست پاستا پنه اینقدر کالریش بالا باشه.

تا یادم میاد همیشه اتاق کودک افسرده‌م می‌کرد. اون تخت و کمد با ویترین اسباب‌بازی رو‌‌هر جا می‌دیدم از غمگینیش به مرگ می‌رسیدم. حالا الان تختای مونته‌سوری چقدر خوبن و اصلا این حس رو منتقل نمی‌کنن. برای بچه از اونا گرفتیم و این مشکل افسردگی هم حل شد. 🤲🏼

فک کنم جدی این بچه مثل باباش گیاه‌خواره! هرچی توش گوشت نباشه رو خودش با لذت می‌خوره.

یه چند روز اینجا نبودم چون یادم رفته بود که اینجا بودم.

دارم تو تخمی‌ترین محله تهران زندگی می‌کنم. عین ده شب محرم سر و صدای دسته و نذری و کوفت، حالا هم پسربچه ۵ ساله تذکر حجاب میده به من که جای ننه‌شم!

اینقدر عصبی شدم که بیا! برداشتم شام سفارش دادم. هی به قبر پدرتون.

از عصری که بچه ۵ ساله بم تذکر حجاب داده بدجور به هم ریختم. حس می‌کنم اگه اینجا بمونیم قطعاً اتفاق بدی میفته برامون.

این مرد نذاشت من ۵ صبح برم همسایه رو‌ جر بدم بیام. تازه وقتی طرف اومد نذری داد گفت ببخشید سر و صدا بود اذیت شدید. این مرد گفت نه بابا! بیدار بودیم!😐

چی میشد من هر روز نهار و شام جیگر و دمبه کبابی بخورم...

ماکارونی دراز به بچه‌م دادم و داره دونه دونه می‌خوره. می‌دونین چقدر طول می‌کشه تا یه ظرف ماکارونی دونه دونه خورده شه!

راست میگه! به شدت!

بخت من اینجوریه که تو کل محله باید تو‌ کوچه‌ای باشیم که بساط هئیت هست. بعد از کل کوچه هم دقیقاً باید طبل‌شون رو جلو خونه ما بزنن. این اگر تنبیه از جانب خدای متعال نیست پس چیه!

منظورم از اینکه اومدن دقیقا پشت پنجره اتاق بچه اینه. تمام شیشه‌ها یه جوری می‌لرزه که میگم هر لحظه ممکنه خرد شن بریزن.

یا خدا! دقیقاً اومدن پایین پنجره ما درخت نخل گذاشتن و یه عالمه دکور! می‌خوان پایین اتاق خواب این بچه تعذیه اجرا کنن! وسط کوچه تنگ.

در حالی‌که من نمی‌تونم برای آزمایش حتی شیش ساعت ناشتا باشم ملت فرت و فرت فستینگن.

شما اگه شنبه مهمون من بودید دل‌تون نهار چی می‌خواست؟

بچه‌م از ۶ صبح بلند میشه و میگه ناناش ناناش. کی می‌تونست منو اول صبح به آهنگ و رقص وادار کنه جز این کوچک.

این کسایی که همیشه در رفاه بودن واقعاً احمقن. مثکه رفاه عقل رو زایل می‌کنه.

این مربی ورزشم رو‌ دوست داشتم تا اینکه یهو دهنش رو باز کرد از این مزخرفات گفت که هرکسی با تلاش به هر جایی می‌رسه و اگه نرسیده یعنی تلاش نکرده و شانس معنی نداره و فلان. اینقدر ازش بدم اومد که دوره بعدی رو ازش نمی‌خرم. تهی‌مغز ابله!

تمام امروز رو داشتم به این فکر می‌کردم که چطوری از این بی‌پولی نجات پیدا کنیم. تحملم تموم شده.

تو اینستام یه سراغی از آرایشگاه و قیمتا گرفتم و همه موافق بودن که الان موهای منو زیر ده میلیون نمی‌گیرن! شما با این حد از ولخرجی موافقید؟

بالاخره کباب تابه به عنوان نهار روز جمعه رو تبدیل به سنت خانوادگی کردم.

گل‌فروش محل گفت امسال هئیت رو‌ کسی استقبال نکرده، اومدن پیشنهاد دادن هر شب قرعه‌کشی بذارن تا مردم بیان. وااای :-))))))

دلم برای تک تک دختر بچه‌های خردسالی که میبینم والدین بی خردشون سرشون حجاب کردن می‌سوزه؛ با خودم می‌گم یعنی یک روز می‌فهمه که چه چیزی رو از دست داده؟

میخوام برای تحقیر توئیتر، اسکرین بلوسکم رو بذارم اونجا :)

دفعه قبل واسه لیزر قبلش بی‌حس‌کننده زدم دیدم اصن درد نداشت. این سری گفتم حالا مگه چقدر تاثیر داشته اون، نمی‌زنم. نتیجه اینکه الان کباب شدم از درد.

ساعت ۵/۵ صبح اومدم بیمارستان سرم بزنم براتون.

واقعاً اگه نشه به خارج مهاجرت کرد باید بریم رشت. این یکی از اهدافمه.

اصن همین که این رژیمه رو خریدم امنیت ذهنیم رفت گشنه و عصبی شدم.