Profile avatar
mudeseele.bsky.social
256 posts 48 followers 52 following
Regular Contributor
Active Commenter

اینایی که می‌گن من طرفدار ترامپم ولی با فلان کارش مخالفم! فقط اینا 🤢

همه‌ش حس می‌کنم بابای خدابیامرزم که از اول انقلاب ضدانقلاب بود، روحش با دیدن اکت‌های این دو بچه انقلابیش آزرده میشه. البته منم اعصابم از دیدن دو آدم بی‌عقل آزرده میشه.

من اول که رفته بودم هی به نظرم دستمال کاغذیها ضخیم بودن و دنیال دستمالی که لایه‌هاش کمتر باشه می‌گشتم. الان اومدم اینجا به نظرم دستمال کاغذی‌ها نازکن و موفع فین دستت دماغی می‌شه 😬

حالا من نمیدونم جو بلواسکای چطوریه و خوبه اینو بگم یا نه، ولی حس میکنم نظرهام با نظرهای آرش عزیزی حدود هفتاد هشتاد درصدی شبیه هست. حالا نه که عاشقش باشم ولی به نظر میاد یه عقل مقلی داره.

مامانم از مهمونی اومده. انقدر بوی عطر با خودش آورده که صدام داره می‌گیره 😁 [اینجانب به بوی تند حساسیت دارم و صدام می‌گیره با به مشامم خوردنش ]

می‌گه فلانی گفته دلم نمیاد کارگر افغان بیارم برای تمیزکردن خونه‌م برای خونه‌تکونی عید.

برای منی که موافق عمل زیبایی و‌بهبود چهره هستم هم این عجیبه که چرا بعضیها چهره خودشونو شبیه سحر تبر می‌کنن 🤷‍♀️. یا چرا تناسب اجزای صورت توی این درخواستها نادیده گرفته میشه؟ یا چرا معیار زیبایی صرفا عمل کردنه هست حتی برای کسیکه خودش هیچ مشکلی نداره 👀

توی برلین وقتی می‌بینم کسی چفیه داره خوشم میاد و تحسینش می‌کنم. حتی این سری وسوسه شدم چفیه‌ای که از سالها قبل دارم رو ببرم. ولی توی ایران وقتیکه می‌بینم توی خیابونا پرچم حزب‌اله زدن لجم می‌گیره. نمیدونم دو تا احساس متضادن یا ربطی به هم ندارن.

وقتی بهم می‌گن زیارتت قبول حالم بد میشه. حوصله این تنش رو هم ندارم بگم که من اصلا زیارتی نرفتم

واقعا چرا باید ساعت نه و نیم شب مهمون بیاد؟ آقا تو رو خدا وقتی میرید مهمونی به ساعت خواب و‌خستگی میزبان هم توجه کنید 🤦‍♀️

دیشب خواب می‌دیدم توی فرودگاه برلین یه سوال از یه ماموری پرسیدم. گفت باید بلد باشی آلمانی حرف بزنی. گفتم بلدم و به آلمانی پرسیدم. جواب داد و بعدش گفت میدونی که کم‌کم خارجی‌ها باید از آلمان برن؟ چند بار با تاکید توی صورتش گفتم با کمال میل می‌رم 😣

داشتم فکر می‌کردم این زیبا رو بخرم یا نه که آقای فروشنده عطسه کرد و دستشو گرفت جلوی دهنش و بعدم با دستش دماغشو پاک کرد. پشیمون شدم. چند دقیقه بعد گفتم حالا شاید با دستکش باقلواها رو چیده توی ظرف و رفتم خریدم :)))

من شخصاازاینکه مردم حق انتخاب و انتقاد و طلب از دولت رو برای خودشون قائل نیستن ناراحتم ولی همین شاهزاده اگراندک عرضه‌ای داشت قبول داشتم که کاچی بهتراز هیچی.ولی وقتی میبینم جلوش به جای پاینده باد خاک ایران ما میخونن پاینده باد شاه ایران ما و مثل خری که تیتاپ گرفته ذوق میکنه،از آینده ایران ناامید میشم

توی x یکی نوشته من تازه از ایران اومدم همه پهلوی رو می‌خوان. اینکه هنوز نمیتونه تشخیص بده مردم رضا شاه و شاه رو میشناسن و این بی‌عرضه عالمم به واسطه اونا زیر چتر اسم پهلوی هست، جالبه. اینکه میشناسن و می‌خوان رو یکی بدونی هم جالبه. اینکه اصلا چرا باید یک منجی بخوان هم جالبه

دوستم پیام داده و آخرش نوشته schönes Wochenende . بهش میگم عزیزم توی ایران شنبه Wochenstart هست :)))

توی رادیو پیام میگه کفش مشکی باعث افسردگی میشه، پس بهتره لااقل اونایی که افسردگی دارن مشکی نپوشن. قهوه ای بپوشن که ملاحظات جامعه رو هم رعایت کنن. یعنی هنوز اینکه کفش رنگی و روشن نپوشیم مساله هست؟ :)))

میخواستیم تلویزیون رو تست کنیم ببینیم روشن میشه؟ یه برنامه داشت به اسم مکث. در مورد اینکه هندیا وقتی از استعمار انگلیس رها شدن گاندی گفته لباس انگلیسی نخرید و اینا خودشون نخ میریسیدن و پارچه و لباس. خلاصه در باب سختی و درعوض خلاصی از استعمار.ما هم باید یاد بگیریم! اینا یادشون رفته ۴۵سال گذشته؟

داشتیم لباسها رو جمع میکردیم، رسیدیم به یه مانتو. به این مرد گفتم روزی که فهمیدم فلانی (که مثلا دوستم بود) با اون عرزشیه و حراست و زنش همدسته توی پرونده‌سازی برام، این مانتو رو پوشیده بودم و زدم زیر گریه.

الان که داریم خونه رو‌جمع می‌کنیم حس آدمهایی که میمیرن و بقیه وسایلشونو‌جمع میکنن تا خونه خالی بشه رو دارم با این تفاوت که خودمون داریم جمع میکنیم به جای وارثان. البته اینکه وارثی نداریم هم شاید موثر باشه 🤷‍♀️

یه چیزاییو که میخونم نمیفهمم.مثلا میفهمم که یه نفر از مسلمون بدش بیاد، بعد مغزم میکه خب نهایتش دیگه باید بگی سرنوشتش به من چه.برای همین اینایی که از کشتن و بیرون کردن ملت از غزه خوشحالنو واقعا نمیفهمم.آخه مگه مردم غزه چوب تو کونتون کردن و الان ترامپ و بی‌بی میخوان چوبه رو در بیارن که انقدر خوشحالید؟!

یه اتفاقی که افتاده و ازش خوشحالم اینه که حالت معتادگونه چک کردن توییترم از بین رفته. اگه چند روز هم چک نکنم واقعا برام مهم نیست 🤲

نتیجه

میخوام یه مهمونی برانچ بدم، هی دارم میرم کافه پنکیک میخورم و هی خودم درست میکنم ببینم مزه ش شبیه میشه به پنکیک های رستوران یا نه :)))

قرار بود برم خونه یکی و این گل رو خریده بودم که کنسل شد. لااقل شما گل قشنگمو ببینید و لذت ببرید

این ایرانیهای کانادا که از ترودو خوششون نمیاد و ترامپی هستن، الان من نمیفهمم که دقیقا چی میگن. الان میگن ترودو بره سر تعظیم فرو بیاره؟ چیکار کنه؟ هی غرهاشون و اینکه حق با ترامپه رو میبینم ولی راهکار رو نمیبینم 🤨

اگه تابستون بود بعد از اینکه ساعت ده و نیم شب لازانیا خوردی میتونستی بری پیاده روی یه کم کالری بسوزونی یا لااقل اینا هضم بشن. ولی چون زمستونه مجبوری با همین شیکم سنگین تا صبح ادامه بدی

اینکه یکی بگه وای من زندگی قبل از پیدا کردن تو رو یادم نیست چطوری بوده؟ یا وای من قبل از زاییدن تو یادم نیست زندگی چطوری بوده؟ اینها همه‌ش برای من یه سیگنال منفی حال به هم زن هست از آدمی که اغراق میکنه. جریان زندگیه دیگه. این اداها چیه؟ و واقعا هم دیگه حرفی به جز این اتفاق جدید توی زندگیشون ندارن 😑