Profile avatar
delaram.bsky.social
‌ اگه کسی بگه الان الاغی داره پرواز می‌کنه، اونی که رفته نگاه کنه مطمئن شه، منم. ‏https://instagram.com/about_delight
272 posts 135 followers 30 following
Regular Contributor
Active Commenter

حالا به نظرتون من می‌تونم این پوزیشن رو بگیرم؟

اینکه خیالم سوار هواپیماست و خودم سوار قاطر بد چیزیه.

با بهار بهار، اسفند رو حیف می‌کنن.

ابر مولتی ویتامین پیدا کردم: لیور ویت

یه جور شونه‌هام رو سفت گرفتم انگار ول کنم بدنم میریزه.

از شهریور به این طرف، غری هستم که دست و پا درآورده.

چقدر بیرون گود ساده‌ست.

می‌دونستید اینجا بیشتر از توییتر فالوعورا دارم؟

جدی جدی آدم‌ها انتظار دارن هر غلطی می‌کنن آدم خم به ابرو نیاره.

چقدر قواعد پسورد گذاری این اپ پیچیده‌ست.

اینجا بیشتر از توییتر فالوئورا دارم

در حالی که توی توییتر آدم‌ها همدیگه رو گاز می‌گیرن، توی بلواسکای هی قربون صدقه‌ی هم می‌رن و اظهار همدلی می‌کنن. چه سرّیه؟

هرروز صبح من دیگه حال ادامه دادن ندارم.

برگشتم توییتر؛ چند نفر آشنا رو فالو کردم، فالو بک ندادن خوشحال شدم :))

بچه‌های فید فارسی بلواسکای شبیه این گروه‌های خانوادگی؛ یکی از یکی بی‌مزه‌تر. صبح‌بخیر، شب‌بخیر، محتواهای دست چندم و تکراری.

عرض به خدمتتون که داشتم از مریضی می‌گفتم انا لله که دکتر ۴ تا ب‌کمپلکس تو سرم سدیم کلراید ۴۵ درصد زد و انا الیه جالسون شدیم خدا رو شکر. وگرنه که راجعون.

مادربزرگ مادرم می‌گفت می‌تونه پشه رو تو هوا نعل کنه؛ من الان می‌فهمم یعنی چی کار می‌تونسته بکنه.

در یه وضعیت برزخی دوست دارم باهاتون معاشرت کنم و حوصله‌ی هیچ‌کدوم‌تون رو ندارم هستم.

بچه‌ی طبقه‌ی بالایی دو ساعته بدون توقف داره ناله می‌کنه و زوزه می‌کشه.

عجیب‌ترین گریه‌ای که کردم به عنوان عکاس/فیلمبردار تو مراسم جشن عبادت داشتم یه لحظه‌ی احساسی رو از وسط مجلس فیلم می‌گرفتم و دو تا دستم بند دوربین بود. اشک از چشمام روی صورتم سرازیر بود، می‌ریخت روی گردنم و توی لباسم تا شکمم رسید. اینکه وسط این همه آدم گریه کنی هیچ، اشک‌هات رو پاک هم نکنی واقعا حس عجیبیه.

تازگی فهمیدم من یکی از پیشرفته‌ترین هوش مصنوعی‌های انسان‌نمام.

خب خدا رو شکر کوئری فیدها رو بهینه کردن، یه چیزی برمی‌گردونه.

اینجا هم تب و تابش خوابیده، تایم‌لاین من کلا خالیه. وسط بیابونم انگار.

هروقت میام اراده کنم فعالانه برم توییتر و قبلش یه سر می‌زنم چنان عصبی می‌شم که حد نداره. چطوری قبلا این‌ها رو تحمل می‌کردم انصافا.

یه جور دیگه از دنیا بی‌خبرم که فقط موشک بیاد رو سرم می‌فهمم.

کم‌کم به مرحله‌ی تشکر از توییتر بابت بستن اکانتم رسیدم

وقتی دکتر آندوسکوپی کرد گفت معده‌ات مشکلی نداره، ۷۵ درصد سوزش و ناراحتی‌اش همون‌جا رفع شد.

یک الف بچه یک ب بچه