mim19.bsky.social
105 posts
30 followers
22 following
Getting Started
Active Commenter
comment in response to
post
وای خیلی خندیدم
comment in response to
post
تو اسموتی نه ولی تو بطری آب عرق بهارنارنج میریزیم.
comment in response to
post
اسم و فامیل و شغل و همسر و همهچی با اون فضا در تضاد!
comment in response to
post
من با اینکه ۱۹ساله برای خودم آشپزی میکنم هنوز این ننر بازی از بین نرفته. یه وعده با فاصله (امشب شام پسفردا ناهار) رو میتونم ولی بیشتر نه.
comment in response to
post
به جز attitude, کلا فن بیان و مهارت مخاطب رو مشتاق و درگیر (engaged) نگهداشتن ندارن. این مشکل رو با اون دکتر مکری و اکثر پادکستهای فارسی هم دارم، بیشتر از ده دقیقه نمیتانم.
comment in response to
post
من اونقدر دیگه طاقت «لکچر» ندارم که حتی وسوسه هم نشدم گوش بدم. همون یه تیکه ویدئو رو دیدم، احساس معلمی کردم که همه ایرادات رو داره فقط چون به موضوع مسلطه اشکال نداره.
comment in response to
post
بعد یادم اومد خونه ما خیلی عادی بود که مامانم از سر کار بیاد-سر راه خرید کردهباشه-به کار و بار ما برسه، شام درست کنه، مهمون بیاد بره، فرداش باز بره سر کار.
بابام ماه گذشته ۴ روز رفت سر کار و برگشت خونه از دوستش و زنش که مهمونش بودن پذیرایی کرد چون مامانم سفر بود. و از این واقعه چون حماسه یاد میشه.
comment in response to
post
دقیقا. ارباب ما هم اسمش پیچاست
comment in response to
post
شما گیلکای احیانن؟
comment in response to
post
آره ولی آریایی گرهگورههای روانیش جاهای عجیبی بیرون میزنه
comment in response to
post
یهوقت نگن عروس خانوادهی اصیل ترامپ بیحیاست
comment in response to
post
ادای وظیفهی شنیدن غرهای عصبانی دوستان ساکن داخل در اونیکی منبر.
comment in response to
post
اینکه کسی طرفدار آرسنال باشه واقعا برای من سواله چرا؟
من ۹ سال تو محلهش زندگی میکردم همهش تشنه لب چشمه بودن، ۹۰ دقیقه امیدوار تو پاب تا زیر گلو مینوشیدن بعد ناکام و عربده
جو میرفتن تا بازی بعدی.
comment in response to
post
ما (اروپانشینان) همه با هم هستیم
comment in response to
post
🙋🏻♀️
comment in response to
post
هاهاها آره. در دو ماه گذشته اونقدر که سوار هواپیما شدم سوار اتوبوس شهری نشدم.
comment in response to
post
واحد انگلیس چون از محلهش دور نمیشه شما اسمی از سیسم حملونقل لندن نمیشنوید.
comment in response to
post
حالا کاش یافتههای تحقیقشو به ما بگی. به عنوان یک Londoner کنجکاوم
comment in response to
post
حالا من به شب به زمین گرم عشقی خوردم رفتم خونه رفیقم که سر کوچه بود، فردا صبحش هم عذرم رو خواست..هرجا عشق و حالت کردی عر و گوزت هم ببر همونجا.
comment in response to
post
فهمیدم منظور تو این نیست. منظور منم اونایی بودن که فکر میکنند اگه بچه نیاوردی باید یه کار مهم دیگهای کرده باشی که لابد بیارزه. به عنوان بچهندار من متوجه سختیهای بچهداری هستم ولی بچهدارها زیاد به سختیهای زندگی بیبچه مخصوصا مجردی وقعی نمینهند. یه گروهشون که فکر میکنند به ما لطف کردن زاییدن.
comment in response to
post
مسئله اینه که اصلا چرا باید شاخ غول بشکنیم تا موجه به نظر بیایم؟ به من میگن خوب برای خودت میری سفرها! خب آره، دلم میخواد. مگه من به کسی میگم خوب برای خودت نمیری سر کار شوهرت خرج خونه و مهد و پرستار و مورگج و آب و برق رو میده! هر کی پای تصمیم خودش وایسه، یه چیزی از دست میده یه چیزی به دست میاره.
comment in response to
post
نشستن شما ساق پا رو نمیبینی ولی اونم هست🔥
comment in response to
post
اتفاقا خیلی هم کینهاین. حسود همچنین (من میرم منزل والدینم چون توجه به اندازه یک بند انگشت از ایشون برداشته میشه دائم یا تو قیافهست یا برای من فیف میکنه).
comment in response to
post
شمردم دیدم حقیقتا بیشتر از تعداد انگشتان دو دست نمیتانم. مثلا یادم اومد تولد رفیق صمیمیم و بابام نزدیک به همه+عشق مستمر به برادرم ومحبوب باعث میشه اون ایام واقعا احساساتم بخوان پوستم رو بشکافند و بزنن بیرون. overwhelming
comment in response to
post
😂😂
من چاقم، خونهم کوچیکه.
قطع رابطه
فرار به سیبری
از این حرصم میگیره که آدم بد/دوست بیخیر به نظر میاد آدم. در حالیکه بخوام دوست خیلی خوبی باشم باید بتونم راستش رو بگم.
comment in response to
post
تا این لحظه با ایشالا لاتاری ببرم بیام مشتری شم یا من اصلا سواد تئاتر ندارم دستهی ماجرا رو در کردم. ولی بعضی وقتا خیلی آکوارده همه دارن میگن واااااای عالیه من دارم شکاف سقف رو نگاه میکنم به این امید که دستی ازش بیاد بیرون منو از موقعیت نجات بده.
comment in response to
post
ننننننننننننه 💖
comment in response to
post
من اونقدر محله و سرکوچهطوریه محل زندگیم که اصلا ویلج تو اسمش. داره. ممکنه یه هفته ده روز از محل خارج نشم. روزها که از خونه کار میکنم، تو محله میچرخم، با رفقام که همین نزدیکیهان همین محله قرار میذارم. چند هفته یه بار اگه پیش بیاد برم مرکز لندن یا جاهای شلوغ، شبیه صمدآقا میشم.
comment in response to
post
*نمیدونید
*دغدغههای
معلومه مجلس بیریاست، منم بیعینک تایپ میکنم و تایپوهای مکرر.
comment in response to
post
خودشه..حالا چشمآبی هم نبود اشکال نداره ولی بالاتنه آفتابسوخته🔥
comment in response to
post
والدین من هر بار میان بنده که اولاد ارشدشون هستم رو ببینن تمام مدت نگران بیبی قشنگن که در منزل مونده (تازه اون منزل خودش میمونه برادرم میره بهش سر میزنه). این بیبیها واقعا قلب انسان رو تسخیر میکنند
comment in response to
post
وای تیتر وخود خبر و همهچی از شدت سورئالی خندهم گرفت. اول دادگاه رو ندیدم فکر کردم برای شهادت و به سوی پروردگار رفتن منظوره
comment in response to
post
maps.me
comment in response to
post
چه سختگیره! گفت برو تو وبسایت از اونجا تنظیم کن که به خودت اجازه بدی ببینی. این عکسا ولی واقعا موردی ندارن که لیبل بزنه!
comment in response to
post
در کل با موضوعات مطرح شده موافقم
comment in response to
post
مصادیق دیگهای هم نوتیس کردم که سلیقه من نیست ولی مثلا عکسهای با خرس و مار و پلنگ یا در حال سنگنوردی و آویزون از زیپلاین و اینا که تو دیتینگ اپها زیاده، خیلی وایب «من مناسب جفتگیریام» میده و باز بقایای هانتر گدرر.
comment in response to
post
وقتی بنده این نظر رو در میکردم اون قصد «اغوا» -اصطلاحا مخزدن-aka شکار خیلی مد نظرم بود. مثلا آشپزی کردن پدرم به چشمم نمیاد ولی آشپزی کردن مردی که میخواد نظرمو جلب کنه چرا.
comment in response to
post
هاهاها من خودم آشپزی و آشپزی به قصد دلبری دوست دارم.
comment in response to
post
😅
comment in response to
post
حالا شما اگه ویدئوی هیزم شکستن با تاکید بر ساق و ساعد دیدی با ما به اشتراک بذار😅
comment in response to
post
نه، منظور بیشتر مردیه که با شما مومولیای داره و مثلا برات عکس غذا میفرسته یا شام خانگی دعوت میکنه.
comment in response to
post
من همون کم گوی و گزیده گوی رو برمیدارم